بدون عنوان
امروزچهارشنبه 93/5/13 باعموامیر وزن عموپریسا که دوشب خونه امون بودن رفتیم پارک وفورا"دویدی سوارماشین شارژی شدی .که اینقدباذوق رانندگی میکردی هرچه صدات میزدیم اصلاحواست به مانبودبعدزن عموپریسابه عموامیرگفت که بیادواین چندعکس وازت بگیره ...
نویسنده :
مادر
22:57